خوش آمدید!

مستر کیان · Oct 31, 2023

سلام
از آخرین اپدیت دلنوشتتون خیلی وقته میگذره
قصد ادامه تایپ ندارین ؟

درحال تایپ - دلنوشته دیوارنوشته‌های تخت شماره‌ی 11 | -MDE- کاربر انجمن چری بوک

کد : 011 ناظر : @Saba~ نام دلنوشته : دیوارنوشته‌های تخت شماره‌ی 11 نام دلنگار: مائده یاری کاربر انجمن چری بوک ژانر : عاشقانه، تراژدی مقدمه : با تو نباید از رفتن‌ها و نبودن‌ها گفت! با تو باید عطر بهارنارنج‌ها را بویید؛ چشم‌ها را به آغوش دریا سپرد و آفتاب را بوسید هنگامی که مقابلت پیشانی بر خاک...

cherrybook.ir

Clody · Oct 30, 2023

نفس. · Oct 28, 2023

زردت یه چیز دیگه بودHa:hi

- آبان؛ · Oct 27, 2023

تو روز دیگری هستی؛
تو فردایی.
همانی که باید به‌خاطرش زنده بمانم... .

- آبان؛ · Oct 26, 2023

برایم بنویس، آن‌چه را که میان من و تو جاری‌ست.
باور کن من می‌دانم و می‌شناسم نت به نت موسیقی قلمت را،
چرا که قلبم نقشه‌ی مرزهای روحت را از بر است!
اما گاهی، فقط گاهی، زور تاریکی‌ها و گرد و غبارها از قوت قلبم پیشی می‌گیرد و او گم می‌شود در تاریکی و پیچ و خم راهی که انتهایش ایستاده‌ای... .
برایم بنویس؛
پیش از آن که شب از راه برسد... .

آفرودیت؛ · Oct 17, 2023

سلام خسته نباشید!
چجوری میشه رنک کاربر تازه تعویض شه، خیلی تقریبا دو ماهه انجمنم و فک کنم کاربر تازه برای من یکم قدیمی عه

- آبان؛ · Oct 17, 2023

شرطی شدن مسئله‌ی عجیبی‌ست.
رفتاری که از قبل نبوده، یادگاری‌ای می‌شود از آدمی که آن را یادت داده است.
می‌دانی دلبر؟
پس از کابوس نبودنت، هنگامی که در مالیخولیای تو به سر می‌بردم؛ یک حسرت تیرش زهرآگین‌تر و سوزاننده‌تر از بقیه‌شان بود؛
کاش مرا شرطی‌ام نمی‌کردی به خودت!

.khani. · Oct 17, 2023

چقدر طول می‌کشه تا کارای سایت تموم بشه؟

- آبان؛ · Oct 16, 2023

روزی هم‌قدم با باران، خیابان‌ها و کوچه‌ها را می‌دوی؛
یا مانند شن‌ریزه‌ها، موج‌های بلورین دریا را در آغوش می‌کشی؛
یا در گوشه‌ی دنجی از یک کافه، هم‌نوا با موسیقی‌ای آرام، قلم را به دست فنجان قهوه می‌سپاری تا با رایحه‌اش، لبخندی بر صورت زیبایت نقاشی کند؛
یا هم شبی، دست در گلبرگ‌های گلدان پشت پنجره‌ات، مهتاب را تماشا می‌کنی!
شاید در این لحظه‌ها، ثانیه‌ای به فکر من و تو بیفتی؛ مایی که هیچ‌گاه سرمستانه با باران نرقصیدیم، دریا هرگز تصویر دستانت روی موهایم را قاب نگرفت، هیچ کافه‌ای صدای عاشقانه‌هایمان را نشنید و مهتاب هیچ شبی خنده‌هایمان را نبوسید؛ اما یقین داشته باش، در همه‌ی زندگی‌ات از دوردست‌ها تماشایت می‌کنم و تو را همانند تمام عمر عاشقانه‌هایمان می‌پرستم!
آن دمی که می‌خندی ب*و*سه بر گونه‌ی خنده‌ات می‌کارم و آن ثانیه که اشک گونه‌ات را زخم می‌زند؛ قهوه‌ی تلخ چشمانت را شیرین می‌کنم.
در آن لحظه‌ها، شاید نقاشی از من و تو در کنار هم، پرتره‌ای بر بوم تاریخ کشد؛ با غروبی به رنگ حسرت و پرستویی با نوای دلتنگی!

مژگان چکنه · Oct 3, 2023

چرا اینجا انقد متروکه شده؟

خوش آمدید!

- آبان؛

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها ارسالی‌های این کاربر در هر بخش درباره بازدیدکنندگان این حساب کاربری

مستر کیان

درحال تایپ - دلنوشته دیوارنوشته‌های تخت شماره‌ی 11 | -MDE- کاربر انجمن چری بوک

Clody

نفس.

- آبان؛

- آبان؛

آفرودیت؛

- آبان؛

.khani.

- آبان؛

مژگان چکنه

بازدیدهای پروفایل

بازدیدکنندگان اخیر

آمار بَرخط

جدیدترین نوشته‌ها

جدیدترین کاربران

خوش آمدید!

- آبان؛

ورود

بازدیدهای پروفایل

بازدیدکنندگان اخیر

آمار بَرخط

جدیدترین کاربران

Stay Connected