انجمن نویسندگی | رمان نویسی | چری بوک

- آبان؛
- آبان؛
ورژن جدید میدیم
میبرمت شهر خودمون اهنگو اونجا میسازیم
K
.khani.
بعد تازه قانون داره باید با یه سیب دو سیب بیای
K
.khani.
شهرتون کحاست
- آبان؛
- آبان؛
نه شهر ما بیا سیب ببر
تازه به فصل چیدنشم کم مونده
- آبان؛
- آبان؛
نقده - آذربایجان غربی
K
.khani.
نه منظورم رقصشه مامان بزرگا دیدی چجوری میرقصن؟ انگار تو دستشون سیبه میبرم بابا تکون میدن
- آبان؛
- آبان؛
😂😂😂عاشق رقصشونم
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: .khani.
- آبان؛
- آبان؛
اسمشو نمیدونستم
K
.khani.
۶۰۰ کیلومتر فاصله داریی من میمیرم تا برسم خب😭
K
.khani.
اسمش که نیست خودم روش گذاشتم😂
- آبان؛
- آبان؛
هواپیما
بلیط بگیریم برات بیای ارومیه
از اونجا یه ساعت راهه
میام دنبالت
😎
- آبان؛
- آبان؛
فک کردم اسمش اینه
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: .khani.
K
.khani.
تو بیا خب
- آبان؛
- آبان؛
اول تو بیا
منم میام
K
.khani.
من اول گفتم قبول نیست
- آبان؛
- آبان؛
نخیر من اول گفتم
K
.khani.
نه من اول گفتم
- آبان؛
- آبان؛
نه کو با استناد به پیامای بالاییمون من گفتم اولل
K
.khani.
قبل امروززز
- آبان؛
- آبان؛
نخیرر یادم نیس
(هس، جنگل و عکسا)
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: .khani.
بالا