گنجینه چیستا یثربی

[دلارام]

دلم میخواهد لپت را بکشم ؛

توی گوشت بخوابانم ؛

موهایت را چنگ بزنم ؛

پرتت کنم هوا ؛ میان ستاره ها...

و بعد دوباره بگیرمت....

اعدامت کنم ؛

آتشت بزنم ؛

خاکسترت کنم....

و بعد دوباره تو را بسازم ؛

و از نو ؛ عاشقت شوم.... . .


((چیستا یثربی))

 

[دلارام]

در تمام رفت و آمدهای جهان ؛

دلم را جا میگذارم....

تو پیدا میکنی

و باز میفرستی...


((چیستا یثربی))

 

[دلارام]

میخواستم باران شوم ؛ ببارم ؛

جوی آبی شدم ؛ بر من باریدند ؛

میخواستم دریا شوم ؛ برسم ؛

مردابی شدم ؛ به من رسیدند ؛

میخواستم رویا باشم ؛ به خوابت بیایم ؛

یک آدم معمولی شدم ؛ از ذهنت پریدم.....


((چیستا یثربی))

 

[دلارام]

شب غزل چشمان تو را تمام کرد

من دیگر از چه بسرایم ؟

نگاه کن

اینک آفتاب ، از پنجره سر می کشد

و دستانش را پنهانی بر گیسوانم نوازش می دهد.

پنهان نمی کنم ... تو را دوست دارم

انکار نمی کنم

بگذار بفهمند...

خوش به حال آفتاب که زن نیست ...

خوش به حال آفتاب که من نیست ...

خوش به حال آفتاب که آهسته و نامرئی

همه جا هست

و هرکه را دوست دارد ، می نوازد بی ترس و بی واهمه

خوش به حال آفتاب که سوختن نمی داند ...

خوش به حال آفتاب که عاشق نیست ...

خوش به حال تو که خوابیده ای مثل کودکی تازه نفس

و اشک های مرا نمی بینی ...

خوش به حال همه ، حتی من ،

که عشق تو را به خاک می برم ...


((چیستا یثربی))

 

[پناه]

جهان اگر شکل تو بود
تا حال مرا هزار بار کشته بود ؛
خوب است که جهان ؛
شکل تو نیست
بعضی زیبایی ها
بی رحمیست...

 

[پناه]

گاهی بهتر میشود ؛
گاهی نمیشود؛
مهم این است که یک جا زمان مچمان را میگیرد؛
یک جا که دیگر راه گریزی نیست!
مگر از قبل؛ آماده باشیم...
من ترجیح میدهم همیشه آماده باشم

 

[دلارام]

آنقدر جای خالی‌ات اینجاست،

که کنارم دراز می کشد،

برایم قصه می گوید،

سر بر شانه ام می گذارد

و گاه باهم گریه می کنیم…

 

[دلارام]

حالم که خوب است

یعنی دستانت از شب گیسوانم عبور کرده است

گیسوانم نفس می کشند

 

[دلارام]

نیمه شب‌ها زنگ بزن!

چیزی بپرس،

حرفی بزن

کاری کن که من به دنیا

جواب پس دهم …!I

 

[پناه]

نگران تو نیستم
نگران سایه ات هستم ،
که باید روی آن پا بگذارم ؛
وقتی بیصدا دنبالت راه میافتم ....