گنجینه اشعار حزین لاهیجی

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
ای چشم و چراغ دل غم دیدهٔ ما
در راه تو خاک شد دل و دیدهٔ ما
هجران تو بود، گفتمت تا دانی
تاراجگر بساط برچیدهٔ ما
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
ای مطرب عاشقان نوای تو کجاست؟
ای ساقی جان آب بقای توکجاست؟
گیرم دل ما از نظر افتادهٔ توست
گیرایی مژگان رسای تو کجاست؟
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
در کار زمانه هر که بیکارتر است
از عاقبت کار خبردارتر است
از باده ی غفلت از غم دهر ، حزین
هشیارتر است هرکه سرشارتر است
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
اوضاع زمانه لایق دیدن نیست
وضعی خوشتر ز چشم پوشیدن نیست
دانی ز چه پا کشیده ام در دامان؟
دنیا تنگ است، جای جنبیدن نیست
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
خورشید، علم به کوهساران زد و رفت
دلدار، در امیدواران زد و رفت
بلبل، دستان نوبهاران زد و رفت
گل، خنده به وضع روزگاران زد و رفت
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
اندوه جهان و شادمانی همه هیچ
سرمایهٔ روزگارِ فانی همه هیچ
یاد این سخن از تجربه کاران دارم
غیر از غم یار جاودانی همه هیچ
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
گل بی تو مرا به دیده خار است
هر سبزه چو تیغِ آبدار است

از نقشِ قدم بسی فزونتر
در راه تو چشمِ انتظاز است

چون لاله زداغِ دوریِ تو
خونِ دل و دیده در کنار ست

دریاب به پرسشی حزین را
کز لعلِ لبِ تو در خمار است
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
گاهي به نگاهي دلِ ما شاد نكردي
حيف از تو كه ويرانه‌ آباد نكردي

صد بار ز گل‌زار خزان آمد و گل رفت
وين مرغ اسير از قفس آزاد نكردي

اي خسروِ شيرين‌دهنان اين نه وفا بود
يك ره‌گذري جانب فرهاد نكردي

بسيار مبال اي شجر واديِ ايمن!
يك جلوه چو آن حسنِ خداداد نكردي

بايد ز تو آموخت حزين رشك محبّت
لبريزِ فغان بودي و فرياد نكردي
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
عشق اگر یار شود ،سود و زیان این همه نیست
سرِ جانانه سلامت ،غم جان این همه نیست

بی محبّت به جوی خرمن ما نستانند
حاصل علم و عمل در دو جهان این همه نیست

ای که مستغرقِ اندیشه بحریّ و سراب!
یک دم از خویش برآ، کون و مکان این همه نیست

جلوۀ کاغذِ آتش زده دارد جگرم
داغِ حسرت به دل لاله ستان این همه نیست

رشته اُلفت ما و تو بود زودگُسل
فرصت صحبت مهتاب و کتان این همه نیست

حسرت از دیدۀ حیرت زدۀ خود دارم
چشم آیینه به رویت نگران این همه نیست

آفرین بر قلم فیض رسان تو ، حزین!
رگ ابری به چمن ژاله فشان این همه نیست
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
خوش آن عاشق که شیدای تو باشد
بیابانگردِ سودای تو باشد…
گریبانگیرِ زهدِ پارسایان
نگاهِ باده پیمای تو باشد
شود دوزخ گلستانِ خلیلم
اگر در دل تمنّای تو باشد…
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 1) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 0, Members: 0, Guests: 0)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

موضوعات مشابه

بالا